ینی چری ها


ارتش ایدئولوژیک (مراد و مریدی) در امپراتوری عثمانی و سرنوشت نهائی آنها

 

مقدمه:

تشکیل امپراتوری عثمانی:

یکی از قبایل ترک نشین آسیای مرکزی که در برابر هجوم مغولان به آسیای صغیر مهاجرت کردند. قبیله عثمانی بود. علاء الدین کیقباد سلطان سلجوقی روم آنانرا درسال 1220 م. (617 ق.) در ناحیه ای در شمال غربی آناتولی در مرز بین قلمرو خود و امپراتوری بیزانس سکونت داد . ارطغرل رئیس قبیله مزبور و سپس پسرش عثمان که موسس سلسله عثمانی می باشد از ضعف سلجوقیان استفاده نموده ابتداء استقلال خود را اعلام کرد و سپس به دست اندازی به قلمرو آنان و نیز امپراتوری بیزانس پرداخت. سپس سایر امیر نشینهای آسیای صغیر (بیک نشینان) و سلجوقیان روم را یکی پس از دیگری منقرض و سرزمینهای شان را تصرف کرد و شهر بورسا را پایتخت خود قرار داد. در نهایت یکی از سلا طین این سلسله (سلطان محمود دوم) بافتح قسطنطنیه در 1453 م. (857 ه ق.) به عمر هزار ساله امپرتوری بیزانس پایان داد و به جای آن امپراتوری عثمانی را تاسیس کرد.[1]

بنا به نوشته عبد الرضا هوشنگ مهدوی مورخ معاصر: قبل از تشکیل این امپراتوری، ترکیه کنونی کشوری بود که توسط سلجوقیان روم بین چند بیک نشین کوچک و بزرگ تقسیم شده بود. رهبر یکی از این بیک نشین ها فردی بنام عثمان بود که نام امپراتوری از نام او گرفته شده است. نیروهای نظامی او از سربازان بیزانسی مسلمان شده تشکیل می شدند. تاریخ نگاران معتقدند که او با جذب نیروهای مسلمان برای نبرد با کفار  قلمرو خود را گسترش داد و تمام مناطق اطراف قسطنطنیه را تصرف کرد. عثمان رهبر قبیله های ترک اغوز و از سردودمان های ترکمان در سوگوت از استان بیلجیک در سال 1299م. امپراطوری عثمانی را بنیان گذاشت. سپس با لشکرکشی در قرن 14 میلادی با فتح شبه جزیره بالکان به قاره اروپا راه یافت. بدینوسیله بود که این دولت به یک کشور فرا قارهای تبدیل شد. بعدها محمد فاتح مرکز روم شرقی(استانبول یا قسطنطنیه) را پایتخت آن قرار داد.

در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی این امپراطوری وسعت یافت و در زمان سلیمان قانونی یک دولت چند فرهنگی و چند زبانی بوجود آمد که شامل جنوب شرقی اروپا، بخش هایی از اروپای مرکزی، آسیای غربی و بخش هایی قفقاز و مناطقی را در شمال افریقا تصرف کرد. بطوریکه در آغاز قرن هفدهم میلادی این دولت 32 ولایت و تعداد زیادی دولت دست نشانده داشت. (آنها به گسترش قلمرو خود در اروپا و ایجاد یک اپراتوری متمرکز سه قاره ای موفق شدند. چند شهر بیزانسی در نزدیکی رود ساکاریا، فتح آناتولی و بالکان، فتح شهر بورسا در شمال غربی آناتولی، شهر بندری تسالونیکی که تحت جمهوری ونیز بود و کوزوو را فتح و به قدرت صربها پایان دادند).[2]

سلطان سلیم نواده سلطان محمد فاتح پس از شکست دادن شاه اسماعیل صفوی در چالدران، تبریز و کردستان و شمال بین النحرین را تصرف کرد، به سوریه و مصر لشکر کشید و سلطان مصر را مغلوب کرد و وارد قاهره شد. دستور داد تومان بیک آخرین سلطان مصر را بدار آویختند. آنگاه شریف مکه را به حضور پذیرفت و او پرچم و ردای منتسب به حضرت رسول(ص) و کلید های حرمین شریفین را به وی تسلیم کرد و از این تاریخ 922ق.(1517م.) مصر و سوریه و عربستان و یمن جزء متصرفات امپراتوری عثمانی در آمد.

سلیم پس از بازگشت به قسطنطنیه شهرت داد که خلیفه مسلمین به نفع وی از مقام خود استعفا داده است و ضمن مراسمی که در مسجد ایا صوفیه ترتیب داد. روحانیون و علمای سنی مذهی سراسر امپراتوری با او بیعت کردند و او را خلیفه شناختند و به وی القاب«السلطان البرین و البحرین، سلطان العراقین، خادم الحرمین الشریفین، خلیفه الله العالم» دادند[3].

پاول وتیک مورخ اتریشی معتقد است: که عثمانی یک دولت جهادی است که تنها هدفش گسترش اسلام بوده است. مذهب رسمی در امپراتوری عثمانی سنی حنفی بود. دولت عثمانی شاخه های مختلف اسلام (اسماعیلیان ، علویان ، قزلباشها و دروزیها)را بدعت گذار و ملحد می پنداشت. و آنها را در طبقه بندی دینی امپراتوری حتی پایین تر از مسیحیان و یهودیان قرار می داد. چنانکه سلطان سلیم یکم عثمانی دستور داد تا 40 هزار نفر از قزلباشان شیعه را قتل عام کنند. ظهور صفویان و مذهب شیعه در ایران حتی وضع را برای شیعیان قلمرو عثمانی بدتر کرد، زیرا سلاطین این امپراطوری آنان را ستون پنجم ایران می دانستند. درویشان نقش مهمی در سلسله امپراتوری در بالکان ایجاد کردند و فرهنگ اسلامی،ترکی را با خود به این منطقه بردند. یکی از مهمترین این گروه ها درویشان بکتاشیه بودند که از طریق پیوند با نیرو های ینی چری اهمیت فراوان یافتند. پس از عثمان، بایزید یکم و سپس محمد یکم به پیروزی رسید و تاج گذاری کرد. محمد فاتح اصلاحات گسترده‌ای در اداره و ارتش عثمانی پدیدآورد و در سال ۱۴۵۳، شهر قسطنطنیه (پایتخت باستانی امپراتوری روم شرقی) را فتح کرد .او به کلیسای ارتودوکس اجازه داد در صورتیکه حکومت عثمانی را بپذید مانند قبل به فعالیت خود ادامه دهد، که چنین اتفاقی هم رخ داد. بزرگ‌ترین مانعی که دولت عثمانی در این دوران با آن مواجه شد، مقاومت آلبانیایی‌ها  برای ورود آنها به شبه‌جزیره ایتالیا  و همچنین شکستی بود که آنها در فتح آنکارا خوردند. قرون پانزدهم و شانزدهم دوره رشد امپراتوری عثمانی بود که در این دوران با رهبری سلاطین غازی، توانست مناطق بسیار وسیعی را فتح کند. از آنجایی که این امپراتوری بر راه‌های تجاری میان آسیا و اروپا تسلط کامل داشت، از نظر اقتصادی نیز در وضعیت بسیار مناسبی قرار گرفت.[4]

تاریخچه تشکیل ارتش ینی چری :     

ینی چری (ترکی ، اِ مرکب ) ینگی چریک. ینگی چری. سرباز نو غیرمنظم. سلطان محمودخان دوم در 1241 هَ . ق مطابق ماده تاریخ «غزای اکبر» این قوم را برانداخت. سپاهی پیاده که در سده ٔ هشتم هجری، ارخان پسر عثمان دومین سلطان سلسله ٔ عثمانیان از جوانان مسیحی که به گروگان گرفته شده بودند تشکیل داد. این سپاه که تعلیم نظامی سخت دیده بود به صورت یک لشکر و سپاه کامل مدت چند سده وسیله ٔ عمده ٔ فتوحات سلاطین عثمانی بود و عاقبت در سده ٔ سیزدهم پس از ارتکاب شورش، سلطان محمد (یا محمود) ثانی حکم انحلال آن را داد و بیشتر آنان در میدان قسطنطنیه به قتل رسیدند.[5]

ینی چری ها: نام سپاه منتخبی در ارتش قدیم عثمانی ( از قرن ۱۴ میلادی به بعد ) که از جوانان مسیحی که به گروگان گرفته شده بود و تعالیم سخت نظامی و انضباتی دیده بودند تشکیل میشد. سپاه ینی چری بعدها چنان قدرتی بدست آورد که اغلب در عزل و نصب سلاطین عثمانی دخالت میکرد. در قرن هفدهم میلادی عضویت در این سپاه جنبه موروثی گرفت و گروگان گیری از مسیحیان پایان یافت. قدرت و شکوه و نظم سپاه ینی چری در ارتش عثمانی نمونه یک لشکر و سپاه کامل تاریخی بشمار میرفت.[6]

  دو نظر از کاربران موضوع ینی چری ها که اطلاعات قابل توجهی دارند:  
الف: نظر اول، رضا ساجی : صفوف ارتش عثمانی به این ترتیب بود. صف اول از کسانی متشکل میشد بنام «باشی بوزوک» به معنای «بی جهت و بی سروته» که از اسم این دسته متوجه میشویم که شاکله این گردان جلو از مزدوران و محکومان کیفری به مرگ بوده که اتفاقا هم مزدی برای نبرد دریافت میکرده و یا پس از جنگ آزاد میشدند. صف یا گردان بعدی را گارد ملی یا بمعنای مدرن تر فرماندهان عالی رتبه عثمانی. با اسلحه گرم یا سردِ مجهزتر. مراقب فرار یا سرپبچی گردان جلو بود. گردان یا کتیبه سوم را درجه داران غیر عثمانی که در کودکی در طی جنگها اسیر میشدند و بواسطه آموزشهای عقیدتی مسلمان میشدند و آموزش جنگ میدیدند. و بسیار هم وفادار و زُبده بودند. بیشتر آنها مملوک یا بردگان رومانی،صرب،روس،آلبانی و یا ژِرکِس بودند. نام اینها ( ینی چری ) بود.

ب: نظر دوم،پاپک تیموری Janissary (ینی چری)درواقع سربازان بی رحم و مخوف عثمانی.بودند.
نمونه حمله آنها به تبریز است. سلطان سلیم عثمانی در سال ۹۹۳ هجری شهر تبریز را تصرف کرد، آنان که ترکان غیور ایرانی را به علت شیعه بودن خارج از دین می دانستند، دست به وحشیانه ترین جنایات در تبریز زده و تعداد بسیار زیادی مردم اعم از زنان و کودکان و سالخوردگان را سلاخی کردند و تعداد زیادی از زنان و دختران تبریزی را در بازار استانبول به حراج گذاشتند !مورخان عثمانی می نویسند:عثمانیان در شهر پراکنده شدند و به دستور عثمان پاشا به غارت مردم پرداختند و رعایا را اسیر کردند که در اثر جنگ و آتش سوزی، تبریز  به ویرانه ای بدل شد. آنان اهالی تبریز را موافق سلیقه و سیاست خود نمی دیدند، بنابراین آنها را (خلق باطل و اصلاح ناپذیر ) نامیده و از دم تیغ می گذراندند. بیداری از شاعران عثمانی وصف جنایات صورت گرفته در تبریز را به ترکی استانبولی چنین بیان می کند:

چون تبریز آذمی ایدی خلق باطل دگیلدی بعضی هیچ اصلاحه قابل ایدی یاکا و تبریزی ییکا خراب ایده و آندان رومه چیکا!!؟ چون باطل مذهبی سلطان گوردی روان تبریز خلقین رومه سوردی.

معنی:چگونه نسبت به افرادی که بی عدالتی کردند تبعیض قائل شویم.هیچ اصلاحی نمی توان کرد، یا تبعیض قائل شد.چگونه ظلم دینی سلطان گوردی به تبریز فرستد. اتاقی از سوردی ایجاد کرد.

  این قوا معمولاً با نام جان‌نثاران سلطان شناخته می‌شدند. این ارتش در زمان مراد یکم که عثمانی‌ها بخشی از اروپا را در اختیار داشتند که تحت نظام« دوشیرمه [7]» که به زبان ترکی استانبولی به معنی گرد آوری است تشکیل شد. آنها فرزندان پسر گروگان‌گرفتهٔ مسیحیانی بودند که توسط ترک‌های عثمانی از خانواده‌هایشان جدا شده،  به خانواده‌های ترک مسلمان سپرده می‌شدند، بنابراین این افراد مسلمان و ترک تربیت می‌شدند. این افراد بعداً جزو لشکر عثمانی می‌شدند.

عثمانی‌ها مالیاتی به اندازه یک پنجم بر همگی بردگانی که در جنگ گرفته می‌شدند وضع کردند. سلاطین در آغاز سپاه ینی چری را به عنوان ارتش شخصی وفادار به سلطان ساختند. از سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۶۴۸ میلادی، ینی چریها از روش سیستم دوشیرمه جمع‌آوری میشدند که در سال ۱۶۴۸ لغو شد. به بردگی گرفتن پسران غیر مسلمان،  به ویژه مسیحیان آناتولی و بالکان و  یهودیان هرگز مشمول دوشیرمه نبودند. با این حال، شواهدی وجود دارد که یهودیان کوششی در ثبت نام در این سیستم داشتند. یهودیان اجازه حضور در ارتش ینی چری را نداشتند، و بنابراین در موارد مشکوک، کل دسته به عنوان کارگران اجاره‌ای به زرادخانه امپراتوری فرستاده می‌شدند. ینی چریهای کاپی کوللاری ، «خادمان در» یا «بردگان دروازه» پس از بازنشستگی حقوق و مستمری دریافت میکردند و طبقه اجتماعی متمایز خود را تشکیل  می دادند. به این ترتیب، آنها به یکی از طبقات حاکم امپراتوری عثمانی تبدیل شدند و با اشراف ترکیه رقابت می کردند. باهوش‌ترین ینی چریها به مؤسسه کاخ، اندرون فرستاده شدند. از طریق سیستم شایسته سالاری، آنها قدرت عظیمی را در دست داشتند و تمام تلاش‌ها برای اصلاح ارتش را متوقف کردند.

به گفته مورخ نظامی مایکل آنتونوچی و مورخان اقتصادی گلن هابارد و تیم کین، مدیران ترک هر پنج سال یکبار مناطق خود (به ویژه بالکان) را برای یافتن قوی‌ترین پسران رعایای مسیحی سلطان جستجو می‌کردند. این پسران (معمولاً میان ۱۰ تا ۲۰ سال) انتخاب سپس از والدین خود گرفته می‌شدند، ختنه می‌شدند و به خانواده‌های ترک در استان‌ها فرستاده می‌شدند تا به عنوان مسلمان بزرگ شوند و زبان و آداب و رسوم ترکی را بیاموزند. هنگامی که آموزش نظامی آنها آغاز می‌شد، تحت نظم و انضباط شدیدی قرار می‌گرفتند، از گذاشتن ریش و فراگیری مهارتی غیر از سربازی و ازدواج کردن منع می‌شدند. در نتیجه، ینی چریها نیروهای بسیار منظمی بودند و به اعضای طبقه عسکری، شهروندان درجه یک یا طبقه نظامی تبدیل می‌شدند. پیشینه آنها اصالتاً غیر مسلمان بودند، زیرا به بردگی گرفتن مسلمان جایز نبود. آنها از پانزده سالگی، برای آموزش‌های دینی و نظامی به سپاه عجمی اوغلان می‌پیوستند. در آنجا پس از هفت سال کار سخت ورزیده شده، به سپاه ینی‌چری منتقل می‌شدند تا هشت سال دیگر در سپاه  تحت آموزش فنون نظامی قرار بگیرند و مهارت استفاده از سلاح‌های گوناگون را به دست آوردند. این سربازان روی هم رفته پانزده سال آموزش می‌دیدند و در سی‌سالگی به عنوان یک ینی‌چری به خدمت مشغول می‌شدند[8]. آنها به شمشیر و تیر و کمان و هم به سلاح گرم مجهز بودند. و از پیشرفته ترین جنگ افزار ها استفاده می کردند. این مزیت تکنوژیک در قرون 15 و 16برتری قابل توجهی را نسبت به دشمنانشان به آنها می داد. شمشیر فولادی آنها معروف به «یاتاقان» ساخت عثمانی ، اکراین، مجارستان و…. بود که برروی تیغه آن جمله «یا حی یا الصافات کما مما اسحاق الله» را به نمایش میگذاشت. آنها جنگاوران بی باک و مخوفی بودند که به وحشیانه ترین جنایات دست می زدند و لرزه براندام دشمنانشان می انداختند، خصوصا در مواجه با شیعیان، کشتن و سوزاندن و تجاور به زنان و سلاخی پیر مردان و پیر زنان از اعمال عادی آنها بحساب می آمد که در موارد مختلف گزارشهای متعدد در دست است که بیان آنها موجب کسالت و آزردگی خاطر می شود. که به یک نمونه آن در تبریز اشاره شد. کشتار،غارت و تجاوز های آنها نزد سلاطین عثمانی برگ برنده و شاهکار تلقی میشد و پرداخت مستمری و مزایا ی فوق العاده برای آنان داشت. آنها در زمان صلح نیز وظایف مهمی را در جهت برقراری نظم در شهرها بعهده داشتند. نقش های چند گانه ای که به آنها محول می شد. در نهایت بذر سقوطشان را کاشت. آنها چون از قدرت و نفوذ فوق العاده  برخوردار شدند شروع به اعمال قدرت و نفوذ ناروا برسلطان و دولت کنند. سپس ثروت اندوزی و تجمل گرایی را توسعه دادند که همین عامل منجر به فساد و کاهش نظم و انضباط در آنان شد.[9]

افراد این سپاه پس از ۴۰ یا ۴۵ سالگی نیز با یک مستمری اندک بازنشسته می‌شدند زیرا سلاطین عثمانی بر این باور بودند که سرباز در این سن توانایی‌هایش رو به افول می‌گذارد  پس برای همین هم زندگی آیندهٔ این سربازان به میزان غارت‌ها و غنایم آنان بستگی داشت. ینی‌چری‌ها همواره طرفدار پادشاهان جنگ‌طلب بودند و از پادشاهانی که به جنگ نمی‌رفتند متنفر بودند، حتی به این دلیل چند بار دست به شورش زده‌اند. تنها زنی که تمام سپاه ینی‌چری را در دست داشت و به وسیلهٔ آنان شورش‌های زیادی ایجاد کرد کوشم سلطان بود. سپاه ینی‌چری از سال ۱۶۱۵ تا ۱۶۵۱ تحت امر والده کوشم سلطان همسر سلطان احمدیکم بود.

این سیستم مشابه غلامان دوره صفویه ، افشاریه و قاجاریه بود که از چرکس‌ها، گرجی‌ها و ارمنی‌های مسلمان شده گرفته شده بودند و مانند ینی چریهای عثمانی، مجبور بودند جایگزین غازی‌های غیرقابل اعتماد شوند. آنها در آغاز به عنوان موازنه ای در برابر منافع قبیله ای، قومی و مورد علاقه قزلباش‌ها ایجاد شدند که باعث عدم تعادل سیستم می‌شد.

در اواخر قرن شانزدهم، سلطان در برابر فشارهای سپاه تسلیم شد و به کودکان ینی چری اجازه داد تا به عضویت سپاه درآیند، عملی که برای ۳۰۰ سال گذشته کاملاً ممنوع بود. بر اساس نقاشی‌های آن دوران، آنها اجازه داشتند ریش بگذارند. در نتیجه، قواعد سختگیرانه پیشین برای جانشینی، قابل تفسیر شد. در حالی که آنها قدرت خود را به پیش می‌بردند، ینی چریها همچنین به جلوگیری از تغییر سیستم به روش‌های مترقی دیگر کمک کردند .

مورخ یونانی دیمیتری کیتسیکیس در کتاب خودمی نویسد: بسیاری از خانواده‌های مسیحی بوسنیایی مایل به پیروی از دوشیرمه بودند زیرا امکان پیشرفت اجتماعی را فراهم می‌کرد. سربازان وظیفه می‌توانند روزی به سرهنگ ینی چری تبدیل شوند.  ینی چریها نیز از تضعیف اقتدار مرکزی امپراتوری در قرن هجدهم مستثنی نبودند. بازرگانی و فعالیت تجاری جایگزین خدمت منظم نظامی در سده پیشین شد. آنان برای حفاظت از منافع خصوصی خوددر امپراتوری عثمانی که به‌طور فزاینده ای غیرمتمرکز و پر هرج و مرج می‌شد، مایل بودند دست به اقدامات خشونت‌آمیز شورش بزنند.

سربازان مخوف ینی چری:

سربازان ینی چری، واحدهای ویژه (ورزیده) از ارتش امپراطوری عثمانی که به عنوان جنگجویانی هولناک چه در دریا و چه در زمین شناخته می شدند. آنها (پیاده نظام ) و سپاهی ها (سواره نظام) نام داشتند و پیروزیهای زیادی از قبیل جنگ موهاج (موهاکس) بدست می آورند. در قرن شانزدهم میلادی نیروی دریایی عثمانی بخش اعظم دریای مدیترانه را تحت تصرف داشتند. ملل گذشته می گفتند سه چیز علاج ندارد اول سیل، دوم زلزله، سوم (سپاه) ینی چری. شاید به جرأت بتوان گفت یکی از دلایل پیروزی عثمانی ها در برابر دشمنان اروپایی (مخصوصاٌ تصرف شهر قسطنطنیه توسط سلطان محمد فاتح) سپاه ینی چری بود.

این سربازان ویژه از نظر شجاعت،قدرت،هوش،استقامت،شهامت،مهارت بی نظیر بودند،که  از کودکی به مدت سالها و تا ۳۰ سالگی ورزیده میشدند و تمرینات سخت را پشت سر میگذاشتند، سپس وارد گروه ویژه ی سلطان میشدند. در نبردها فوق العاده و از نظر بدنی آماده بودند،  تا جایی که چندین ساعت میتوانستند بدون توقف بجنگند،با هر دودست به راحتی مبارزه میکردند و با هر سلاحی قادر به حمله بودند. اینها از اقوام و ادیان مختلف بودند که ابتدا به عنوان نیروی کار ارزان‌قیمت در پروژه‌های عمومی، حمل و نقل سنگ‌ها، حمل یخ‌ها و برف‌های کوه‌های بورسا به یخچال‌های قصر و تهیهٔ هیزم استفاده می‌شد. خدمت در باغ‌های سلطان یا کارگاه‌های کشتی‌سازی سلطنتی به عنوان آهنگر، بتونه کار، پاروساز یا . از دیگر وظایف این کارآموزان بود. برخی نیز به عنوان کارآموز در ریخته‌گری توپ سازی سلطنتی یا زرادخانهٔ نیروی دریایی خدمت می‌کردند. نبردهایی که ینی چری ها در آنها شرکت کردند: نبرد کوزوو، نبرد نیکوپولیس، نبرد آنکارا، نبرد وارنا، جنگ چالدران، نبرد موهاچ، محاصره وین، محاصره بزرگ مالت.[10] ینی‌چری‌ها چطور از یک نیروی قهرمان به نمادی برای انحطاط تبدیل شدند.؟ سپاه ینی چری  در مطالعات عثمانی پژوهی از جمله موضوعات قابل توجه بوده است. این سپاه هم از منظر نوع تشکیل، نوع فعالیت، شیوه های مورد استفاده و همچنین جنبه های ایدئولوژیک و ایمانی آن همواره مورد توجه بوده است. اما از مهمترین مسائلی که در اربطه با این سپاه مورد توجه است چگونگی انحطاط و نهایتا نابودی آن به دست خود دولت عثمانی است. در حالیکه سپاه ینی چری زمانی ستون اصلی سپاه عثمانی بود و بسیاری از وقایع مهم و سرنوشت ساز تاریخی به دست این سپاه رقم میخورد اما نهایتادولت عثمانی مجبور به نابودی این سپاه و کشتار بخش قابل توجهی از اعضای آن شد.

با افزایش کاربری سلاح های گرم در جنگ ها از قرن شانزده به بعد دولت عثمانی که از سپاه ینی چری به عنوان سپاه مسلح خود استفاده میکرد به سوی افزایش تعداد اوجاق ینی چری حرکت کرد. در حالی که پیش از این صرفا جوانان توانمند که در مراحل مختلف قابلیت های مختلف نظامی و اداری خود را نشان داده بودند جذب اوجاق ینی چری میشدند. اکنون با افزایش ظرفیت طبیعتا معیارهای گزینش نیز دچار تزلزل شد به طوری که حتی برخی افراد فاقد شرایط لازم صرفا به دلیل این که داوطلب هستند در این سپاه پذیرش شدند. در این وضعیت که یکی از اصلی ترین دلایل انحراف و انحطاط ینی چری بود مرحله آموزش آنها یعنی مراکز «عجمی اوغلان» اهمیت خود را از دست دادند و افرادی که وارد فرآیند جذب میشدند در عرض یک تا دو سال به عنوان ینی چری وارد رده های خدمتی شدند.

از سوی دیگر ینی چری ها در حالی که تا پیش از این برای تمرکز بیشتر بر ماموریت های خود اجازه ازدواج نداشتند به سمت تشکیل خانواده روی آورند. اصلی ترین دلیل این وضعیت حکومت پادشاهانی بود که در کارهای حکومتی فاقد جدیت بوده و صرفا به امور بی اهمیت مشغول بودند. با وقوع ازدواج در میان ینی چری ها طبیعتا احتیاجات مادی آنها نیز فزونی گرفت و به این ترتیب با توجه به کم بودن حقوق ماهیانه ای که دریافت میکردند بخشی از آنها به سمت کارهای تجاری روی آوردند. البته کارهای تجاری تنها کار ینی چری ها نبودند و برخی از آنها مجبور به مشغولیت در کشاورزی، کارهای فنی، هیزم شکنی و قایق رانی شدند. شرایط پدید آمده در داخل حاکمیت نیز ینی چری ها را از ماموریت های نظامی آنها دور کرد. کشمکش های سیاسی داخل حکومت، نقش آفرینی زنان در عزل و نصب های سیاسی و تلاشی که آنها برای همراه کردن بدنه نیروهای نظامی با خود میکردند باعث شد تا ینی چری ها نیز وارد در بازی های سیاسی درون حکومت شوند و این عامل آنها را به سمت فعالیت های بروکراتیک  سوق داد. فعالیت‌های سیاسی ینی چری ها در داخل حاکمیت تا به حدی رشد کرد که عملا اراده آنها یکی از عوامل نقش آفرین در عزل و نصب های سیاسی و حتی بر روی کار آمدن و ماندن یک پادشاه میشد. در واقع به جای آنکه ینی چری ها در خدمت و اطاعت دولت و پادشاه باشند، دولت و پادشاه به نوعی تبدیل به گروگان آنها شده بود. در چنین شرایط سیاسی و اقتصادی ای ینی چری ها به جای آنکه یکی از عوامل اقتدار و امنیت در کشور و خصوصا پایتخت باشند تبدیل به یکی از تهدیدات جدی علیه امنیت و ثبات کشور شدند.  با افزایش تعداد، آنها تبدیل به یک عامل بی ثباتی در کشور شدند. نخستین شورش آنها در دولت عثمانی مربوط به سال ۱۴۴۹م. بود که خواستار افزایش دریافتی های خود شدند. آنها در این شورش موفق بودند و پس از محمد فاتح تمام پادشاهانی که بر روی کار می آمدند به عنوان نشانه ای از توجه خود به این نیروها بر حقوق دریافتی آنها می افزود.

از اواسط قرن هفده رفته رفته  نشانه های انحطاط ینی چری به طرز مشهودی نمایان شد. بی انضباط نظامی، رفتارهای خود سرانه و نهایتا ناکارآمدی در برابر ارتش‌های معاصر اروپایی جای شکی برای انحطاط این نیرو نگذاشته بود. عثمان دوم با توجه به این وضعیت و نیز شکستی که در لشکرکشی به لهستان متحمل شده بود تصمیم به نابودی آنهاگرفت. او مسئولیت مستقیم شکست در این جنگ را متوجه شان می‌دانست و از این رو در پی آن بود تا با نابود کردنشان سپاه جدیدی که متشکل از نیروهای ترکمان باشد ایجاد کند. اما این تصمیم پادشاه با واکنش سخت آنان مواجه شد. آنها پادشاه عثمان دوم را از تخت پایین کشیده، گروگان گرفته و نهایتا به قتل رساندند. در سال ۱۸۰۴ یکی از شورش های قابل توجه شان  در سنجاق سمندره اتفاق افتاد. که در این منطقه باعث مرگ ۷۲ نفر از افراد سرشناس صرب شدند که همین حادثه نیز نقشی مهم در شورش صربستان داشت. کودتای آنها علیه پادشاهان بعدها نیز ادامه پیدا کرد. در سال ۱۸۰۷ علیه سلیم سوم که در فکر از میان بردن آنها و ایجاد ارتشی به سبک غربی بود دست به شورش زده او را مجبور به استعفا کرده و به جای او مصطفای چهارم را روی کار آوردند. کار به اینجا نیز ختم نشد و برای جلوگیری از بازگشت سلطان مستعفی به قدرت او را به قتل رساندند.

انحطاط ینی چری ها در واقع به دلیل از میان رفتن نظم درونی این تشکیلات بود. در حالی که تا پیش از این ینی چری های از جوانان تازه مسلمان تشکیل میشد اما بعدتر با توجه به امتیازاتی که متوجه این تشکیلات بود خود اهالی مسلمان نیز وارد در این تشکیلات شدند و در ادامه این تشکیلات وجهه ای نیمه نظامی ، نیمه دیوانی به خود گرفت. با ورود قدرتمند ینی چری ها به فعالیت های تجاری گروه جدیدی از ینی چری های اصناف ظهور یافتند که خود تبدیل به یک لابی اقتصادی دولتی شده بودند. نکته قابل توجه دیگر ارتباط این گروه با جریان اقتصادی و اجتماعی بکتاشیان است. ینی چری ها خود متعلق به طریقت بکتاشی و به صورت طبیعی در ارتباط با درگاه های بکتاشی بودند. اما با گذر زمان و ورود به حوزه فعالیت های اقتصادی تبدیل به یک لابی قدرت برای جریان بکتاشی گری شدند که حساسیت حاکمیت و نگرانی دولت را به همراه داشت. همچنین نباید از توقف فتوحات در انحطاط این جریان غفلت کرد. توقف فتوحات به معنای توقف غنایم و ورود سرمایه به حاکمیت و خصوصا نهاد ینی چری بود و همین مسئله از منظر اقتصادی این نهاد را با مشکلات فراوانی مواجه کرده بود. در این شرایط بحران معنایی که گریبانگیر این جریان شده بود مقوله کم اهمیتی به شمار نمی آید. در نتیجه این اوضاع، نهایتا محمود دوم که با اصلاحات مهم دیوانی و اقتصادی و نظامی خود در تاریخ امپراتوری عثمانی ماندگار شده است تصمیم به نابودی این نیروی نظامی دولت خود گرفت. او با جلب حمایت مردم و علما نهایتا یک کودتای نظامی علیه این نیرو ترتیب داد که در نتیجه آن پادگاه اصلی ینی چری ها در منطقه آقسرای استانبول به توپ بسته شد. و تعداد ۶ هزار نفر از ینی چری ها کشته شدند. پس از آن قریب به ۲۰ هزار نفر ینی چری و افراد مرتبط با آنها و یا طرفداران آنها دستگیر شدند. همچنین، محمود دوم فشار سیاسی سختی علیه بکتاشیان نیز روا داشت و درگاه های بکتاشی به طور چشمگیری بسته شده، اموالشان مصادره شده و به دیگر طریقت های صوفی و دینی اعطا شد. این حادثه را یکی از خونبارترین حوادث سیاست داخلی در دوره متاخر عثمانی قلمداد کرده اند.[11]

پیش آمد فرخنده:

پس از پایان جنگ با امپراتوری روسیه در سال ۱۸۱۲ میلادی، محمود دوم پیش‌نیازهای پیاده‌سازی برنامه‌های بهسازی و اصلاحی خود را رفته‌رفته فراهم کرد. نقطهٔ آغازین اصلاحات او از حوزهٔ نظامی بود. نیروهای ینی‌چری که در ساختار نظامی امپراتوری بسیار قدرتمند شده بود در برابر تغییر و اصلاحات ایستادگی می‌کردند. سلطان محمود دوم تلاش داشت ینی‌چری‌ها را به پذیرش تغییرات در لشکر امپراتوری راضی کند. اما انعطاف ‌ناپذیری ینی‌چری‌ها سلطان محمود دوم را بر آن داشت که باید یک بار و برای همیشه این مانع اصلاحات را از میان برداشت. این رویداد که از سوی احمد جودت پاشا به «فتح دوبارهٔ استانبول» تعبیر شده است در تاریخ ۱۵ ژوئن ۱۸۲۶ رخ داد. در این روز به دنبال شورش ینی‌چری‌ها در اعتراض به تغییرات در ارتش، این نیروها به‌طور گسترده سرکوب و کشتار شدند. این رخداد به نام «واقعهٔ خیریه» در تاریخ عثمانی شناخته می‌شود. یک ماه بعد، فرقهٔ درویشان بکتاشی که سده‌ها با ینی‌چری‌ها همکار و هم‌دست بودند، غیرقانونی اعلام و خانقاه‌هایشان ویران شد. این رویداد فرخنده با اعلامیهٔ ۱۷ ژوئن، مبنی بر تشکیل ارتش جدیدی به نام «سپاه محمدیّهٔ منصوره» تکمیل شد.  بسیاری از تاریخ‌نگاران ادعا نموده‌اند که برچیدن و انحلال ینی‌چری‌ها بزرگ‌ترین مانع اصلاحات را از پیش رو برداشت.

خصوصیات ینی چری ها:

اکنون به گزارش مفصلی از نوئل باربر مورخ انگلیسی پیرامون این و اقعه می پردازم: عاقل ترین پسران فارغ التحصیل آموزشگاه، بصورت دولتمردان عثمانی در می آمدند،/ نیرومند ترین آنهاهم در گروه برگزیده (ینی چری) استخدام می شدند./ ینی چری یک گارد اختصاصی بود که در سال 1330م. (740 ق.)منحصر از جوانان پیشکشی و برده تشکیل گردیده و هیچ نیرو و سپاهی قادر به مقابله با آنها نبود./ نخستین ماده منشور ینی چری ها اطاعت کور کورانه بود./ لباسهای یک شکل آبی دربر و کلاه نمدی سفید با شکوهی برسر داشتند./ کلاه افسرانشان با پرهای شترمرغ و پرنده بهشتی تزیین شده بود./سوگند خورده بودند که هرگز ازدواج نکنند و همسر اختیار ننمایند./ حقوق خوبی می گرفتند./بقدری خوب تغذیه می شدند که معمولا دوره آموزشی نظامی توام با لذت بردن از خوراکی ها ی خوب بود./ دیگهای پلو برایشان تهیه میشد./ هرگاه شکایتی داشتند، قابلمه های غذای خود را به نشانه اعتراض وارونه میکردند و این کار معنی این را داشت که حاضر به خوردن غذای سلطان نیستند./

آنها مجهز به تفنگ بودند./( قوای ترسناک ینی چری) مانند لژیون های روم باستان از انضباط سختی برخوردار بودند./ اولا از فرماندهان خود اطاعت بی چون و چرا داشتند./ ثانیا در میدان جنگ کوچکترین ارزشی برای جانشان قائل نبودند./ ثالثا مدت زیادی بدون نان و آب بسر می بردند./ با خوردن جو و ذرت بو داده سد جوع  می کردند./ در صورت لزوم می توانستند چند روز در منانطق ویران شده بدست دشمن بسر برند./ جیره آنان عبارت از مقداری آرد و ادویه و نمک بود که با آب مخلوط می کردند و در قابلمه هایشان بر روی آتش می جوشاندند و می خوردند./ بعضی در کیسه های خود گوشت گاو نمک سود با خود داشتند./ گاهی هم گوشت اسب و گاهی نیز از گوشت اسبهایی را که بعللی کشته می شدند استفاده می کردند./ و البته هر وقت می توانستند به روستاهای سر راه خود دستبرد می زدند./

اجداد سلیمان دو بار برای فتح بلگراد کوشیده بودند که با ناکامی روبرو شده بودند. این بار به کمک سه هزار شتر که از آسیای برای ایشان آذوقه آورده بودند شهر را محاصره کردند. وظیفه آنها پر کردن خندق های پیرامون شهر با اجساد دشمن بود که موفق به فتح بلگراد شدند. اگر می ماندند پاداش نقدی می گرفتند و اگر می مردند به آنان وعده داده می شد که بعنوان شهید به بهشت خواهند رفت.

سلیمان پس از اینکه نتوانست وین، دروازه اروپا را تصرف کند دست از محاصره قلعه وین برداشت. غنایم و اموال تاراج شده را زیر دیوار قلعه وین آتش زد. زیبا ترین دختران را برای عرضه در بازار برده فروشان برگزیدند. بقیه اسرا را که بیشترشان روستائیان محلی بودند و در جنگ هم شرکت نداشتند در برابر دیدگان اهالی وین که از فراز حصار قلعه شهر ناظر بودند به میان شعله های آتش می افکندند. اما سلیمان در بازگشت به قسطنطنیه نا کامی خود را در شکستن محاصره وین با افسانه پردازی بصورت یک پیروزی مهم جلوه داد.

سلطان مراد چهارم در سال 1632(1041ق.) شخصا امور مملکت را در دست گرفت او از نخستین روزهای زمامداریش با بحران ینیچری ها روبرو شد که در طول سالیان متمادی نظم و انضباط دیرینشان سست شده بود و سوگندی را که برای همسر اختیار نکردن می خوردند، زیر پا نهاده و پسرانشان وارد این نیرو کرده بودند. نظر باینکه طی سالهای اخیر یک سلطان فاسد جانشین سلطان فاسد دیگری شده بود. ینی چری ها در عنوان کردن تقاضایشان گستاخ شده بودند و دست به اقداماتی چون وارونه کردن قابلمه هایشان زده بودند. از سلطان می خواستند که وزیر اعظم و شانزده تن از سران کشور را بقتل برساند. مراد ناچار به این تقاضا تن در داد ولی عمیقا خود را تحقیر شده احساس کرد و تصمیم به انتقام گرفت. عده ای از سربازان وفا دار را پیرامون خود جمع کرد و بیش از 600 نفر از آنها را بقتل رساند و سرانشان را دستگیر و خفه کرد. از وقتی که به سربازان ینی چری اجازه زناشویی داده شد،آنها خلق و خوی جنگی خود را از دست دادند و بصورت افرادی ناز پرورده و فاسد در آمدند. که دیگر نمیشد از آنان انتظار داشت مانند سربازان واقعی به جنگ بپردازند، تا اینکه سرانجام ارتش عثمانی که زمانی عامل مهم و سرنوشت ساز در بنای امپراتوری و عظمت آن بشمار میرفت بصورت علت اصلی زوال آن در آمد.

فتوحاتی را که در سرزمینهای اروپائی که در آغاز قرن 19 در قاره اروپا در اختیار داشت عبارت بودنداز: یونان -/جزیره کرت-/صربستان-/ بوسنی و هرز گوین-/ بلغارستان-/ آلبانی و نیمی از ایالت مونته نگرور./ درجنوب رود دانوب نیز ایالات ملداوی-/والائی-/ و فسمتی از بسارابی/(رومانی فعلی)که خراجگزار بودند. بر روی هم متصرفات آنها بالغ بر 400000 کیلو متر مربع می گردید.

سلطان سلیم سوم قصد داشت که سپاهی را با عده ای از ینی چری ها همراه و بآن توسعه دهد. اما ینی چری ها از شنیدن این خبر شورش کردند. سپس نماینده ای نزد مفتی اعظم فرستادند و از وی فتوائی را با این سئوال خواستند.«مجازات کسی که سپاه جدیدی سوای ینی چری تاسیس کند و قصد داشته باشد با تضعیف ینی چری ها آنرا تقویت کند چیست؟» مفتی پاسخ داد « نظر باینکه سلطان روشهای کافران را در میان مسلمین ترویج کرده و قصد دارد ینی چری ها را که مدافع واقعی اسلام باشند از میان ببرد،بموجب نص صریح قرآن مستوجب مرگ است». ینی چری ها به محض دریافت این فتوا تصمیم گرفتند سلیم سوم را از سلطنت خلع کنند، ولی او سریعا مصطفی چهارم را به نام سلطان اعلام کرد و خود را مطیع اوامر او دانست.

(سپس، محمود«پسرسلیم سوم و امه دوبوک دوریوری فرانسوی یا نقش دل» به سلطنت رسید و بنام سلطان محمد دوم بر تخت نشست. سالها طول کشید تا محمود توانست ینی چری ها را مطیع و سرکوب کند. او مدت سه چهار سال با ینی چری ها که همه کاره بودندمماشات کرد). او سر انجام به اصلاحات گسترده دست زد: تغییر لباس عثمانی ها/ دانشکده پزشکی ایجاد کرد،/ دانشجو به پاریس ولندن فرستاد،/ سیستم قرنطینه برای یبماری های واگیر تاسیس کرد، چون:طاعون 150000 نفر را در قسطنطنیه هلاک و جمعیت آنرا را به یک دهم کاهش داده بود. )،/ تصمیم به سرشماری گرفت و معلوم کرد که قسطنطنیه 63000 نفر جمعیت دارد،/ روزنامه و نشریه رسمی دولتی راه اندازی کرد،/ دستور ضرب سکه داد،/ نخستین پل را روی خلیج شاخ زرین بنا کرد،/و لباس ملی اهالی کشور را تغییر داد./

محمود ترکیه را بسمت مدرن شدن برد. اما مخالفان زیادی پیداشدند. درویشی دهنه اسب سلطان را هنگامی که به مراسم نماز جمعه می رفت گرفت وفریاد زذ: «ای سلطان کافر ، خداوند ترا بخاطر اعمال خلاف دینت مجازات خواهد کرد و بحسابت خواهد رسید. تو داری اسلام را نابود می کنی». محمود گفت «من در میان رعایایم فقط بین مسلمانان و مسیحیان و یهودیان فرق می گذارم و از هیچ لحاظ دیگری بین آنها تفاوت قائل نیستم ». به گفته استراتفورد کنینگ، «ینی چری ها فرمانروای واقعی کشور، قاتل سلاطین و منیع ترس و وحشت مردم بجز دشمنان ترکیه شده بودند.

شرج مفصل واقعه فرخنده:

محمود می بایست 18 سال منتظر بماند تا سر انجام دست بکاری که در تاریخ ترکیه «واقعه فرخنده» گفته شده است دست بزند. او درماه ژوئن 1828(ذیقعده 1241.ق) دیوان همایون را به اجلاس دعوت کرد، زیرا مصمم بود هر اقدامی می کند جنبه قانونی داشته باشد. بهترین کار این بود که ینی چری ها را به شورش وادارد و سپس سرکوبشان کند. و همین کار را را هم کرد. محمود به مجلس اعلای مرکب از رهبران سیاسی و مذهبی توضیح داد که مقارن ایامی که ینیچری ها از یونانیان پی درپی شکست میخورده اند، مصری ها که بخاطر ترکیه می جنگیده اند ثابت کرده اند که قشونی که به سبک اروپائی تربیت شده باشند بر سایر سپاهیان امپراتوری برتری دارد. سپس با زرنگی از پیشنهاد (انحلال قوای ینی چری) خود داری کرد و بجای آن پیشنهاد نمود که قورای مذبور بمنظور بالا بردن سطح کار آِیی و قابلیت رزمی اش، در نظام جدیدی که بوسیله سلیم تاسیس شده بود ادغام گردد. دیوان موافقت کرد و اختیارات لازم را به سلطان داد. محمور به کسانی که از شورش ینی چری ها بیمناک بودند اطمینان داد که قادر به جلو گیری از آنان می باشد. ولی لزومی ندید افشاء کند او از چندی پیش دست به تاسیس یک سپاه شخصی 14 هزار نفری زده بود و فرماندهی آن را به یک افسر وفادار و سفاک که بزودی لقب خوفناک « قره جهنم»را گرفت واگذار کرد.   سپس بیدرنگ فرمان انحلال سپاه ینی چری را صادر کرد ولی افراد آن صدا به اعتراض بلند کردند و قابلمه های خود را وارونه ساختند.. ینی چری ها در روز 14ژوئن در میدان اسب دوانی اجتماع کرده و فریاد مرگ برسلطان کافر و مسیحی سردادند. محمود با صبر و حوصله ابتداء چهار افسر را با پرچم سفید نزد آنان فرستاد و پیام داد که اگر فورا متفرق شوند آنها را مورد عفو قرار دهد. اما این پیشنهاد موثر نیفتاد، بلکه آنها چهار افسر را به هلاکت رساندند و دسته جمعی وارد اولین حیاط سرای سلطان شدند و زیر یک درخت چنار بسیار بزرگ که اگر هشت نفر دستهایشان را بهم وصل می کردند به زحمت می توانستند تنه آنرا دربرگیرند اجتماع نمودند. در این هنگام محمود سوار بر اسب سفیدی ظاهر گردید او لباس رسمی نظامی برتن داشت. در دست راستش رایت سبز پیامبر اسلام را گرفته بود و با صدای بلند از همه مومنین خواست که با سلطان و خلیفه مسلمین  بیعت کنند. ینی چری ها تحت تاثیر قرار گرفتنه و بسوی سلطان پیش رفتند. با اشاره محمود قره جهنم و قوایش شروع به شلیک کردند و انبوه ینی چری ها مانند برگ درخت بزمین می افتادند. و زخمی ها بسوی میدان اسب دوانی فرار می کردند. اما سپاه قره جهنم راههای میدان را هم مسدود کرده بودند. صد ها نفر دیگر در حالیکه بسوی سرباز خانه هایشان می گریختند به هلاکت رسیدند. و بقیه که جان سالم بدر برده بودند درهای سرباز خانه را از پشت بسته و در انتضار حمله نهائی بودند. به قوای قره جهنم دستور داده شد توپ صحرائی بزرگی را در برابر سرباز خانه مستقر کرده و فرمان داد آنرا به توپ ببندند. این فرمان مخوف با دقت و شدت اجرا شد و سربازخانه مقر ینی چری ها با ساکنان نگون بختش با خاک یکسان گردید. ساختمانهای پادگان چند ساعت متوالی بیرحمانه زیر آتش توپخانه قرار داشت و محمود در اتاق چهار گوشه ای مشرف به دروازه باب همایون مراقب و منتظر وصول اخبار بود. هنگامیکه ساختمانها شروع به سوختن کرد، افرادینی چری برای نجات از آتش خود را از فراز دیوارهای پادگان به بیرون می افکندند و با شلیک گلوله یا ضربات سرنیزه بقتل می رسیدند. اما هنوز یک نبرد سهمگین باقی بود. زیرا تعدادی از ینیچری ها توانسته بودند به آب انبار هزار و یک ستون واقع در نزدیکی مسجد ایا صوفیه که یک دریاچه زیر زمینی بزرگ بشمار میرود پناه ببرند.

درحدود یکصد نفر از ینی چری ها ی زخمی خود را بدرون این آب انبار بزرگ که نور آفتاب فقط از سوراخهای کوجک سقفش بدرونش می تابد افکنده و تا آخرین نفس از جانشان دفاع کردند. نبرد تن به تن بسیار خشن و خونینی در تاریکی بین مردانی که آب آشامیدنی تا شانه هایشان می رسید، در گرفت و اغلب بزحمت میشد دوست را از دشمن تشخیص داد. تا اینکه سر انجام آخرین افراد ینیچری هم کشته و غرق شدند. در آن روز دست کم ده هزار نفر بقتل رسیدند،بعضی از مورخان این رقم را تا بیست هزار نفر نوشته اند. وجنازه هایی که در آتش نسوخته یا در آب انبار غرق نشده بودند به بسفور افکنده شد که تا چند ماه بعد از این واقعه اجساد بر روی آب بالا و پایین می رفتند و ماهیهای قسطنطنیه بسیار بد مزه و نا ماکول شده بودند. سلطان محمود با همه اشتباهاتی که مرتکب شده بود ولی قید و بند های قرون وسطائی را رها ساخت و به دوران جدید قدم گذاشت.[12]

فضل اله خلیلی-اسفند 1402

[1] – عبدالرضا هوشنک مهدوی، مقدمه ای بر کتاب ، فرمانروایان شاخ زرین ، نوئل باربر، ص5و6

[2] – خلاصه ای از خلاصه ای از مطالب مربوط بی دولت عثمانی ازدانشنامه آزاد

[3] -عبد الرضا هوشنگ مهدوی ،مقدمه ای بر کتاب فرمانروایان شاخ زرین، نوئل باربر، ص6

[4] – مطالب مربوط بی دولت عثمانی ازدانشنامه آزاد

[5] – لغتنامه دهخدا،ذیل نام ینی چری)

[6] – لغتامه آپادیس

[7] – دوشیرمه= گروگان گیری

[8] – خلاصه ای از مطالب : سایت های سیستم ارتش عثمانی-کواترت دونالد-کارن بر بارکی- جرج گاوریلز-  مووی تایم- سایت ویرگول-

[9] -تجزیه امپاطوری عثمانی- دانشنامه ازاد-بطور خلاصه- مووی تایم ((سایت جان نثاران )و دیگر در گاهها

[10] – (سایت : ویرگول – تاریخ تمدن طلایی اسلام-  مقاله سربازان مخوف یتی چری-  نوشته عثمان پاشا – (پایگاه مطالعات عثمانی).درگاه جنگاور

 

[11] – مطالب از دانشنامه آزاد و درگاههایی که در زمینه تاریخ ینی چری ها در حکومت عثمانیان گرفته و بصورت فشرده آمده است.

[12] –  برگرفته خلاصه ای ازمطالب کتاب فرمانروایان شاخ زرین،نوول بابر،مترجمعبدالرضا هوشنگ مهدوی،1365 ، تهران،نشرگفتار،چاپ دوم – از صفحات:39-43-44-77-78-109-110-116-117-119-121-122-127-128


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *